باز هم سلام دوستان عزیز وقتی الینا بدنیا نیامده بود 10 روزه بود که دایی مادرم مرد و اون در کشور سوئد اقامت میکرد و ما جسد دایی مادرم را نتونستیم ببینیم یک فاتحه در سر قبر او بخانیم ولی از همین تبریز هم فاتحه ی زیادی میفرستادیم ولی باز هم ادم دلش میخواهد که در کنار او و دایه خود الینا باشیم ولی نتانستیم همگی به انجا بریم ولی دایی خودمان در انجا زندگی میکرد و در کنار او بود و او را با دوستانش به خاک سپردند و ما نگزاشتیم که مادر بزرگ مادرم به انجا برود چون در انجا مرده را با اهنگ به خاک میسپردند خلاصه به خاک سپردند و ما هم با مرگ او ناراحت و غصه دار شدیم و حالا هم به ...