الیناالینا، تا این لحظه: 20 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

الینا گل خانوم

پس از مرگ دایی

بازم سلام به دوستان گرامی الینا بعد از چند ماه که   دندان در اورد و کلمه های اولش را گفت و یا شروع به چهار دست و پا رفت و ........ به تولدش رسیدیم الینا در سال 82 . ماه دی .روز 16. بدنیا امد و به سن اولش امد تولد گرفتیم و همه را دعوت کردیم و کادو و غیره انجام دادیم  ولی موزیک زیاذی باز نکردیم بدلیل مرگ دایی ولی با اینکه در سو ئد زندگی می کرد جای خالی اش دیده می شد   خلاصه اون روز را هم به ان شکل تمام کردیم        ...
2 شهريور 1390

روزهای نامردی زندگی

باز هم سلام دوستان عزیز وقتی الینا بدنیا نیامده بود 10 روزه بود که دایی مادرم مرد و اون در کشور سوئد اقامت میکرد  و ما جسد دایی مادرم  را نتونستیم  ببینیم یک فاتحه در سر قبر او بخانیم ولی از همین تبریز هم فاتحه ی زیادی میفرستادیم ولی باز هم ادم دلش میخواهد  که در کنار  او و دایه خود الینا باشیم ولی نتانستیم همگی به انجا بریم  ولی دایی خودمان در انجا زندگی میکرد  و در کنار  او بود و او را با دوستانش به خاک سپردند و ما نگزاشتیم که  مادر بزرگ مادرم به انجا برود چون در انجا مرده را با اهنگ به خاک میسپردند خلاصه به خاک سپردند  و   ما هم با مرگ او ناراحت و غصه  دار شدیم و حالا هم به ...
1 شهريور 1390

الینا ی عزیز

  الینا گل ابجی شه من با ای ن که نشون نمیدم خیلی دوستش دارم همیشه با هم در جنگ و جدل هستیم من خیلی ازش نگرانم که یه اتفاقی براش بیفته یا گم بشه یا خدای نکرده یه اتفاق دیگر ببخشید که مطالب خوب نمینویسم ولی از دستم این همه بر میاد  ...
1 شهريور 1390

وقتی الینا بزرگ شد یعنی در سه ماهگی

وقتی الینا  سه ماهه بود   ما همگی به یه مسافرت طولانی رفتیم از جمله  قم  . شمال. سرعین . شمال . اصفهان و........................  رفتیم  ما با مادر بزرگ و مادر مادربزرگ  همگی رفتیم   حداقل 11 یا 12 یا 15 روز رفتیم بعد با کلی خرید و گردش  به خانه ی خود  برگشتیم  حالا ببخشید دیگه از اون موقع چیززیادی یادم نمیاد حالا  به بزرگی خودتان ببخشید    همتونو  با شناختد بی  شناخت دوستتان  دارم ...
15 مرداد 1390